قیام و رکوع ِ یکسان ِعلامه شیخ محمدتقی شوشتری

نماز جماعت علاّمه شیخ محمّدتقی تستری (شوشتری) در اسفند ۶۴ در مسجد شاه‌زید شوشتر. قیام و رکوع شیخ به علّت کهولت سن، به یک شکل بود. از مسجد که خارج شد، کسی کفش‌هایش را برایش جفت کرد. با دست به حالت تبرّک کفش‌ها را لمس کرد و به رویش کشید. آن روز به پیشنهاد و به اتّفاق دوستم شیخ اکبر جلیل‌زاده که بعداً به فیض شهادت رسید، در خلال مرخّصی چندساعته‌ای که از مسئولین گردانمان گرفته بودیم تا برای استحمام و کارهای شخصی از جبهه‌ی جنگ به شوشتر بیاییم، به مسجد مزبور رفتیم و یک بار و برای همیشه از این علاّمه‌ی منزوی که در یکی از شهرهای جنگزده اسکان داشت و به کار عبادی و علمی خود مشغول بود، بازدید کردیم. عکس را با یک دستگاه دوربین «مینولتا»ی کوچک و فلاش‌سرخود گرفتم. کاش در کادربندی عکس دقّت بیشتری‌ می‌کردم. کاش تصویر را در رکعت دوم که شیخ دستانش را به قنوت بلند کرده بود، ثبت می‌کردم تا یک‌شکل بودن قیام و رکوعش را بهتر به نمایش بگذارم.

ادامه نوشته

مرگ برادر

پدرم آیةالله شیخ علی محمّدی تاکندی بر سر مزار برادر تازه‌درگذشته‌اش هبةالله محمّدی در ۷ اردیبهشت ۸۰ در قطعه‌ی ۲۵۰ بهشت زهرا و مارال دخترعمویم با عینک دودی در سمت چپ پدرم مغموم و افسرده است و پدر، دست بر زیر چانه غریق بحر تفکّر. این عکس را با دوربین زنیت ۱۲۲و به طریقه‌ی آنالوگ گرفتم.