بیخیالت مباد منظر چشم!
چهارشنبه است و ۶ خرداد ۸۸ و دو روز مونده به سالگرد تولّدم که میبره منو به ۴۵ سالگی. فردا که روز تعطیل هم هست، میرم به امید «خدای وفا و شیخ» به اراک و ۷۰ کار خوشنویسیام رو میبرم که بچینیم برای روز بعدش. نمیگم میرم «سفر» که نگران نشی باز. هوم؟... یا میشی؟....بگو که نمیشی...شریعتی میگفت: «بلال با هر ضربهی تازیانهی کفّار «احد، احد» میگفت و من «ارشاد، ارشاد» میکنم.» وفا!...وفا!...وفا!....




+ نوشته شده در دوشنبه ششم خرداد ۱۳۸۷ ساعت ۳:۵۹ ب.ظ توسط شیخ 09127499479
|