بودن در عین نیستی!

دردی است بودن در عین نیستی و نبودن در عین هستی!
آسان نیست در مقابل فوجی عظیم از قضاوتها و موجی از تهمتهای دیگران - که اصطلاح عاقل را یدک میکشند - تاب آورد و دم نزد؟
چگونه میتوان توانا بود، در حالی که ناتوانی؟ و ناتوان بود، هنگام که توانایی؟
چه دیر به خود میآیند انسانهای زمینی! دیرتر از آنچه بتوان جبران کرد همهء اشتباهات را.
و چه زود دیر میشود - خیلی دیر - برای فهمیدن خوبیهای دنیا و آنها که یک عمر در کنارشان سر کردی.
سکوت سکوت سکوت!
سکوت باید کرد.
آرام و در خود باید گریست.
و در خود باید ریخت آنچه دیدهای، شنیدهای، و اندیشیدهای!
تا شاید - شاید اگر دیر نشده باشد - ...
عکس: شیخ / حرف: مرضیه طالبیان با نام مستعار م. کیوان (گندم)، مرداد ۸۹
+ نوشته شده در سه شنبه بیست و ششم مرداد ۱۳۸۹ ساعت ۸:۰ ب.ظ توسط شیخ 09127499479
|