کفاش
کفّاشی که در خلوت خویش در تهران، خیابان خیّام، کوچهی معیّر مشغول کار و بار خویش است. تابستان ۶۶ با یک دستگاه دوربین کانن مدل AE1.program که امانت دوست ایّام جنگم «محمّد چیتساز» بود، از قزوین به تهران رفتم. کوچهی معیّر در نزدیک منزل پدرخانمم «سیّد مرتضی میرکمالی» قرار داشت. با «زینب» عقدبسته بودیم و قرار بود دست جمع با قطار برویم مشهد. روز قبل از سفر، در تهران بیکار بودم. این بود که دوربین را برداشتم و رفتم برای عکّاسی. این عکس سیاه و سفید حاصل آن گشت و گذار است. کفّاش تصویر، به من که ۲۲ سال داشتم، گفت:
« مدّتها بود کسی سراغ ما نیامده بود و امروز باعث شدی که دلمان باز شود.»
+ نوشته شده در شنبه بیست و ششم مرداد ۱۳۸۷ ساعت ۴:۶ ب.ظ توسط شیخ 09127499479
|