عکس منتشرنشده‌ای از داریوش فروهر

عکس منتشرنشده‌ای از سخنرانی داریوش فروهر - شخصیّت سیاسی معروف معاصر ایران - در مسجد النّبی (مسجد شاه) قزوین، عکس در روز جمعه ۲۲ تیر سال ۱۳۵۸ شمسی برداشته شده است. طالبان دریافت عکس بدون واترمارک با ایمیل من مکاتبه کنند.
لینک فیسبوکی: اینجا

 

دژ کهن از نگاه من!

حضور در قعر تاریخ و فاصله‌گیری از زمان حال. بلکه حال و گذشتهء دور را یکجا در کنار هم دیدن و بوئیدن. تماشا و عکاّسی از آثار و ابنیهء تاریخی بجامانده از ادوار پیشین که در برابر عوارض طبیعی اینهمه سال، دوام آورده و کمر خم نکرده است و تنها زخم برداشته، همیشه جذّاب است و حسّ شگرفی سراسر وجود ناظر و عکّاس را فرا می‌گیرد. دقایقی توقّف در کنار این دژ کهن در مسیر جادّهء ساوه به سمت قم در شهریور ۸۷ که در این مسیر رانندگی می‌کردم، به ثبت این عکس منجر شد.

روز جهانی کودک گرامی باد!

گرامی باد روز جهانی کودک
۱۶ مهر مطابق با ۱۸ اکتبر
عکّاس: رضا شیخ محمّدی / فروردین ۸۶
دوستم عطیّه که دستی به قلم دارد، برای این عکس در دی ۸۹ این متن را نوشت: دلم یک کوچک می خواهد.. یک خواهرزاده به گمانم! برای خودم؟ برای خودش؟ نمی‌دانم... دلم یک آدم کوچک می‌خواهد که راه برود میان آرزوهای کالم! همین و بس! گفته بودم هیچ نمی‌خواهم این روزها؟

بنای تاریخی خانهء ذوالفقاری (دورهء قاجار) / زنجان / عکّاس: شیخ / فروردین ۸۶

   
  

عکس شیخ، امین و مینو

.امین و شیخ مینو شیخ محمدی امین و شیخ  

عکس‌هایی از گشت و گذار ۲۰۰ دقیقه‌ایم در شهر قم در 5 اردیبهشت 88

حکم کردی و فرمان دادی و تحکّم به من در چت دیشبمان که از نیمه‌شب تا شش صبح به دراز کشید و چه خوب که اینترنت این امکان را فراهم کرده که «من و تو بی من و تو جمع شویم از سر ذوق» (مولانا) که اینقدر یکریز و ممتد روی صندلی در برابر مونیتور ننشینم. دل سوزاندی برای کمرم مامان من که بزن بیرون از خانه حتی اگر شده به بهانه‌ی عکّاسی. فردای چت شش‌ساعته‌مان دوربین به دست زدم رفتم بیرون با دوچرخه‌ی کوهستانم و بی‌برنامه از این کوچه به آن کوچه رکاب زدم و گاه دوچرخه را روی جک گذاشتم و دوربین کانن اس.تری.آی.اس را بردم مقابل چشمانم برای تنظیم کادر و فشردن دکلانشور. و این ۳۶ عکس رهاورد آن گشت و گذار ۲۰۰ دقیقه‌ایست که اگر بپسندی و بگویی: «شیخ! راضیم ازت» راضیم ازشون ازش! و اگر نگویی، من می‌مانم و یک کوله کوله‌پشتی کیلو بغل غبن و یک سیلو کوله درد: درد کمر هم روش مزید بر علت! (ادامه)
 

ادامه نوشته

قیام و رکوع ِ یکسان ِعلامه شیخ محمدتقی شوشتری

نماز جماعت علاّمه شیخ محمّدتقی تستری (شوشتری) در اسفند ۶۴ در مسجد شاه‌زید شوشتر. قیام و رکوع شیخ به علّت کهولت سن، به یک شکل بود. از مسجد که خارج شد، کسی کفش‌هایش را برایش جفت کرد. با دست به حالت تبرّک کفش‌ها را لمس کرد و به رویش کشید. آن روز به پیشنهاد و به اتّفاق دوستم شیخ اکبر جلیل‌زاده که بعداً به فیض شهادت رسید، در خلال مرخّصی چندساعته‌ای که از مسئولین گردانمان گرفته بودیم تا برای استحمام و کارهای شخصی از جبهه‌ی جنگ به شوشتر بیاییم، به مسجد مزبور رفتیم و یک بار و برای همیشه از این علاّمه‌ی منزوی که در یکی از شهرهای جنگزده اسکان داشت و به کار عبادی و علمی خود مشغول بود، بازدید کردیم. عکس را با یک دستگاه دوربین «مینولتا»ی کوچک و فلاش‌سرخود گرفتم. کاش در کادربندی عکس دقّت بیشتری‌ می‌کردم. کاش تصویر را در رکعت دوم که شیخ دستانش را به قنوت بلند کرده بود، ثبت می‌کردم تا یک‌شکل بودن قیام و رکوعش را بهتر به نمایش بگذارم.

ادامه نوشته

مرگ برادر

پدرم آیةالله شیخ علی محمّدی تاکندی بر سر مزار برادر تازه‌درگذشته‌اش هبةالله محمّدی در ۷ اردیبهشت ۸۰ در قطعه‌ی ۲۵۰ بهشت زهرا و مارال دخترعمویم با عینک دودی در سمت چپ پدرم مغموم و افسرده است و پدر، دست بر زیر چانه غریق بحر تفکّر. این عکس را با دوربین زنیت ۱۲۲و به طریقه‌ی آنالوگ گرفتم.