میدان انقلاب تهران / سال 1366 شمسی
مردی - جوانی - معلول که نقش پاهایش را به دستهایش سپرده است، پشت به دوربین کشانکشان دور میشود. اینسو و آنسویش دو سرباز با قدمهای بلند تند حرکت میکنند. سرباز سمت راستی انگار زیگزاکی حرکت میکند. تو گویی رانندهایست که میخواهد سنگچین امتحان دهد. از سمت چپ عکّاس سبقت گرفته و میرود که از سمت راست معلول هم سبقت بگیرد. دختربچّهای که دستش در دست مادر است، برگشته به عقب مینگرد. در پسزمینه رهگذران رو یا پشت به دوربین میروند یا میآیند. این عکس را در سال ۱۳۶۶ شمسی با یک دستگاه دوربین یاشیکا مدل جی.اس.ان GSN در میدان انقلاب تهران عکّاسی کردم.
طاق ضربی بر روی کوچهای در قزوین
مرمّت آثار قدیمی و بازسازی آنها در همان قالب و با حفظ حال و هوایی که بر آنها حاکم بوده است، کار آسانی نیست و نیاز به مهارت ویژهای دارد. دستاندرکاران حفظ و صیانت از میراث فرهنگی عهدهدار چنین وظیفهی خطیری هستند. در روز ۱۲ شهریور ۸۷ مطابق با اوّل ماه مبارک رمضان امسال به قزوین سفر کرده بودم و در مسجدالنّبی قزوین در مراسم نماز جماعت ظهر و عصر به امامت آیةالله باریکبین امام جمعهی این شهر شرکت جستم و بعد از آن هم به
پای سخنرانی پدرم حضرت آیةالله محمّدی تاکندی نشستم. بعد از اتمام مراسم که از مسجد خارج شدم، مواجه به صحنهی ساخت و ساز یک طاق ضربی قدیمی بر فراز کوچه و
گذرگاهی شدم که در مجاورت مسجد مزبور قرار داشت. یک اکیپ فنّی دستاندرکار عملیّات ساختمانی با مصالح قدیمی و با فرم قدیمی بودند. اجازه گرفتم که از این صحنه عکس بگیرم. این عکسها حاصل آن روز است. دخترخانمی که ظاهراً از مسئولین میراث بود و خودش را «دانیاری» معرّفی کرد، از من خواست تا عکسهایی را که گرفتهام در اختیارشان بگذارم. از ایشان هم از طریق اس.ام.اس دعوت کردم که از این وب بازدید کند. امیدوارم که عکسهایی که گرفتهام، مورد پسند این خانم قرار گیرد.
عکس یادگاری دیگر

زن عموی مرحومم پری خانم، مادرم سرکار خانم بتول تقویزاده
ایستاده ردیف وسط:
من (رضا شیخمحمّدی)، خواهر بزرگم معصومه، خواهر وسط فاطمه
ایستاده ردیف جلو:
فرهاد شیخمحمّدی (پسرعمویم)، زهرا (خواهر کوچکترم)
مکان عکسبرداری:
باغ وحش تهران مقابل قفس شیر
زمان: حدود سالهای ۵۴ و ۵۵ شمسی
دوربین پولاروید (عکس فوری)
میدان آزادی قبل از انقلاب
درست این است که «عکس یادگاری» از آن شورشیرینهاست که پیش از این عرض کرده بودم. وقتی عکسی متعلّق به گذشته از خودمان را در جمع بستگان یا دوستان به نظاره مینشینیم، تلفیقی از احساسات تلخ و شیرین به ما منتقل میشود. عکسهای یادگاری فریزشدهی یک واقعیّت دور است تا امروز تفاضل خود را با عکس حساب کنیم و همهی تغییراتی که کردهایم در کسری از ثانیه به یاد آوریم. عکس ارائهشده در این پست، از نوع پولاروید polaroid(عکس فوری) بوده و قبل از پیروزی انقلاب اسلامی (حدوداً در سالهای ۵۴ و ۵۵ شمسی) توسّط یک عکّاس دورهگرد - از آنها که کنار اماکن دیدنی از مردم عکس میگیرند و پول میستانند - برداشته شده است.
در بکگراند، تصویر زیبای ساختمان میدان آزادی (که آن دوره به میدان شهیاد موسوم بود) را داریم.
تنها مذکّر عکس، منم! تنها چادری عکس مادرم سرکار خانم بتول تقویزاده، تنها روسریبهسر، زن عمویم زندهیاد پری خانم. تنها روسریبه دست، دخترعمویم کتایون شیخمحمدی و موءنّث باقیمانده، دخترعموی بزرگم فریبا. آن روز زنعمویم - که سه، چهار سالی است رحل اقامت به دیار باقی افکنده - ما را به دیدن عجایب داخل ساختمان میدان آزادی برد. آن محیط به نظرم خیلی عظیم آمد. معالاءسف دیگر هرگز بعد از آن نتوانستم از داخل آن نما بازدید کنم. چقدر معماری خارجی این بنا «همیشه به روز» است.
درازنای یک کوچهی خلوت
پیرمردی که کار میکند و بار میبرد، با پشتی خمیده، بارش بر دوش در درازنای کوچهای خلوت، رو به دوربین - رو به هر بینندهی عکس - میآید و توشه به انبار خود میبرد. غرق اوهام خویش است و توجّهی به دور و برش ندارد. تنها به دوشبارش سرگرم است و افکارش.
مشخّصات عکس:
قم، ۱۳۶۶ شمسی، دوربین مینولتا، فیلم ۱۳۵